جوک و اس ام اس خنده دار جدید دی 93
ما در ایران افتخار داشتن بزرگترین فروشگاه متحرک جهان ( مترو تهران ) را داریم ولی متاسفانه دیده شده بعضی از سودجویان ازش بعنوان وسیله نقلیه استفاده میکنند.
:|
----------------------------
ه?چ م?دونست?ن
تو خارج
.
.
.
حت? بیسواداشونم خارج? حرف م?زنن
ما کجائ?م و اونا کجا )):
----------------------------
همین که هواپیماهای ما جای مشخصی سقوط می کنه و مثل سایر کشورها گم نمیشه
خود سند دیگری بر توانمندی و قدرت متخصصین داخلی کشور ماست
----------------------------
مجری: امروز میخوام یه معما بپرسم ببینم کدومتون از همه باهوش تره
پسرعمه: ای بابا الآن میفهمه من از همه باهوش ترم ریا میشه!
مجری: فامیل دور چرا سرت رو انقدر تکون میدی!؟
فامیل: آقای مجری خیلی وقته از مغزم استفاده نکردم دارم گرم میکنم یه وقت رگ به رگ نشه!
مجری: اون چیه که تو غذا میریزن،اشک آدم رو هم درمیاره!
فامیل: گوشت!
مجری: تا حالا دیدی گوشت اشک کسی رو دربیاره!؟
فامیل: این مقاومت ماست که رفته بالا وگرنه با این پولی که بابت گوشت میدیم باید خون گریه کنیم!
----------------------------
تو گذشته میگفتن پزشک محرمه ،کم کم عکاس و فیلم بردار هم محرم شدن ،حالا هم که دی جی و گروه موسیقی محرم شدن !اینجور که من فهمیدم الان فقط داداشای عروس و داماد نامحرمن :))))))
----------------------------
مکالمه دخترا با مامانشون:
الو سلام مامان ..... باشه ..باااشه .باااااشه ........ باااااااااشششششه .باااااشه دیگه ........وای باشه خداحافظ
----------------------------
استاد فیزیک به شاگردش گفت بیا پای تخته ,
آمد : بهش گفت . شما توی قطاری و قطار باسرعت
80 کیلو متردرحال حرکته داخل کوپه خیلی گرمهتو
چیکار میکنی؟ شاگرد گفت : پنجره را بازمیکنم .
استاد گفت خوب حا? با بازکردن پنجره برام حساب کن
چه مقدار از سرعت قطار کم میشه. نسبت فشارهوای
داخل کوپه با هوای خارج قطار را هم حساب میکنی
فردامیاری . شاگرده گفت عجب غلطی کردیم ,
نفربعدی را صداکرد این شاگردکه دوبار برای این سوال
رد شده بود اومد.
استادگفت تو توی قطاری هستی باسرعت 75 کیلو متر
درساعت حرکت میکنه داخل کوپه خیلی گرمه تو چکار
میکنی ؟
... ... شاگرده گفت پلیورمو درمیارم !
استاد : دمای داخل کوپه 50 درجه سانتی گراده ,
گفت : همه لباسمو در میارم .
استاد : داخل کوپه دو سه نفر آدم هست .
گفت : ده تا آدمم که باشن , من اون پنجره لعنتی را
باز نمیکنم
----------------------------
جوانی از بیکاری رفت باغ وحش پرسید:استخدام دارید؟
یارو گفت مدرک چی داری؟
گفت لیسانس!
یارو گفت یه کاری برات دارم ، حقوقشم خوبه پسره قبول کرد.
یارو گفت : ما اینجا میمون نداریم میتونی بری توی پوست میمون تو قفس تا میمون برامون بیاد !
چند روزی گذشت یه روز جمعه که شلوغ شده بود، پسره توی قفس پشتک وارو میزد از میله ها بالا پائین میرفت یهو جوگیر شد زیادی رفت بالا از اون طرف افتاد تو قفس شیره!
داد زد کمکککککککک شیره افتاد روش دستشو گذاشت رو دهنش گفت : آبرو ریزی نکن منم ممد هم دانشگاهیت، فوق لیسانس می خوندم .
----------------------------
دیروز رفتم پارک
دیدم یه دختره رو نیمکت نشسته. داره خیلی غم انگیز به زمین نگاه میکنه.
رفتم یه گل کندم بردم بش دادم.
پرسید مال منه؟؟
گفتم بله مادمازل مال شماست. یه لبخند ملیح زد.
بعدش رفتم به باغبون گفتم اون دخترو میبینی اونجا نشسته؟
گفت آره
گفتم اون همونه که هر روز میاد پارک گلارو میکنه.
باغبونه هم با بیل افتاد دنبالش.
پس چی!!! فک کردی من اهل این جلف بازیام؟؟ :|
فقط میخواستم ببینم یه دختر غمگین با چه سرعتی میتونه بدوئه.
----------------------------
از یارو میپرسن :تو از زنت میترسی؟
میگه :چرا باید بترسم؟
لباسارو شستم
اتومو کردم
غذامو پختم
ظرفامو شستم
شیشه هارو تمیز کردم
زیر بچه رو هم عوض کردم
اونی که کاراش مونده باید بترسه!!!
----------------------------
پلیس اومده بود توو خیابون و به ماشینایی که خلاف پارک کرده بودن توی بلندگو تذکر میداد :
پیکان !!! ....
راننده پیکان !!! ...
حیف گواهینامه که به تو دادن!!!!!
پراید !!!!!!
پراید زود حرکت کن ، آخه تو توی کدوم آموزشگاهی گواهینامه گرفتی؟!؟!؟
راننده مینی بوس!!!اینجا جای پارک کردنه؟!؟!
وتا اینکه رسید به یه پورشه!!!!
تن صداش رو آورد پایین و با یه لحن خیلی مهربون گفت:
پورشه......!!!!! تو دیگه چرا گلم ؟!
----------------------------
زندگ? نامه تمام آدما? معروف در ا?ران :
.
.
.
.
.
.
او در خانواده ا? مذهب? چشم به جهان گشود !
----------------------------
به پسرهایی که بیش از 5 تا عشق دارن،
.
.
.
.
.
.
.
.
وام ولنتاین میدن.
----------------------------
وقتی با خودم میگم کاش میشد به گذشته برگشت
.
.
.
.
.
.
.
.
.
. سریع بعدش یاد شبای امتحان میفتم و میگم غلط کردم!
----------------------------
مورد داشتیم پلنگ به دختره حمله کرده دختره گفته:
.
.
.
.
اقا پننگ منو نخول ببین چقد لادرم بزال بلم غذا بخولم چاق بسم چله بسم اونوخ بیام تو منو بخول باچه؟؟؟بوژ بوژ :|
میگن پلنگه از اون به بعد گیاه خوار شده :| :| :|
----------------------------
چه حکایت جالبیه
بچه که بودیم بزرگا ازدواج میکردن
حالا هم که بزرگ شدیم کوچیک ترا ازدواج میکنن
خدایا اگه ما بهر تماشای جهان آمده ایم بهمون بگو تعارف نکن
----------------------------
امروز با سر و صدای مامان بابام از خواب پریدم
رفتم بیرون میپرسم چی شده !؟
بابام میگه من دیشب خواب دیدم یه زن دیگه گرفتم
واسه مامانت تعریف کردم ،
اونم گیر داده باید همین الان بخوابی و طلاقش بدی
توضیحات بیشتر |
قیمت: 48000 تومان
|
خرید پستی |